بررسی برنامه های اقتصادی 8 کاندیدای ریاست جمهوری -قسمت 1

چند روزی هست که تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری شروع شده و علیرغم اینکه در سطح جامعه اثری از تبلیغات و فعالیت های انتخاباتی به چشم نمی خورد (بجز اندکی قالیباف) بیشتر کاندیداها تمرکز فعالیتشان را در تلویزیون دولتی قرار داده اند که بطور رایگان زمانی را در اختیارشان قرار داده است.

قبل تر از آغاز به فعالیت کاندیداها، شخصیت و افکار ایشان برای عموم مردم آشنا بود و اینکه هیچکدام از ایشان توان اجرایی در حد ریاست جمهوری ندارند. اما بعد از شروع صحبت و جواب به پاسخها یا ارائه برنامه هایشان، این بی برنامگی و عدم شناخت درست از وضع موجود آشکارتر به چشم می رسد.
جالب اینکه هر کدام از کاندیداها بنا به سواد و شغل قبلی شان شعارها و برنامه هایی ارائه می دهند که همگی ناقص و شعاری هستند. در این میان تقریبا عملکرد تمامی کاندیداها شبیه هم هست و تنها سعید جلیلی شعارهای رادیکال اسلام شیعه می دهد و کشور را به شکل صدراسلام و سایر افکار مالیخولیایی می خواهد اداره/تخریب کند. (که بیشتر ناشی از رشته -من درآوردی- تحصیلی وی "دیپلماسی پیامبر" در دانشگاه "امام صادق" است).

از سوی دیگر، وضعیت بد اقتصادی ایران عمدتا بدلیل تحریم های بین المللی می باشد که تصمیم گیری در این حوزه خارج از مسئولیت مستقیم رییس جمهور است. و رییس جمهور بعدی علاوه بر میراث انبوه بدهی و تورم و مشکلات داخلی اقتصادی به بحران های بین المللی نیز باید مقابله کند. نبود امنیت اقتصادی-شغلی همراه با افزایش روزانه قیمت ها شاید مهمترین دغدغه امروز مردم جهت تحریم یا شرکت در انتخابات و حتی انتخاب کاندیدایی خاص باشد. به این دلیل و اینکه هیچ فعالیت سیاسی یا آزادی خواهی بدون بستر اقتصادی شکل نخواهد گرفت، در اینجا می خواهم نگاه دقیق تری به فرد فرد کاندیداها و برنامه های اقتصادی ایشان بیاندازم:


محسن رضایی:
او تحصیلاتی در رابطه با اقتصاد داشته است اما همچنان در فضای جنگ و فرماندهی اش بسر می برد. و نه تنها مردم را مانند سربازانش می بیند و نگاهی از بالا به پایین به ایشان دارد، بلکه طرح های اقتصادی و اشتغال زایی اش هیچگونه واقع نگری نسبت به شرایط موجود و تحریم های بین المللی ندارد. او همچنان از طرح های اقتصاد غیر متمرکز و استانی که در دفعات کاندیداتوری پیشین هم گفته بود دفاع می کند و تنها اعداد و ارقام یارانه ها و آمارهایش را بروز کرده است. بیشتر برنامه های اقتصادی او  متمرکز بر اشتغال است با شیوه های جنگی و فرماندهی نظامی! نهایت آنکه به نظر می رسد که طرح هایی که دارد علیرغم شعاری بودن، وضع موجود را بدتر نخواهد کرد. (حداقل انگیزه بالایی برای بهتر کردن دارد!)

محمد غرضی:
اساسا خود جناب غرضی هم چند روزی بعد از اعلام نتایج رد صلاحیت ها از اعلام نام خودش شوکه شده بود و نباید انتظار چندانی از او داشت، خصوصا در اقتصاد. اما او گرچه سواد و آشنایی صحیحی نسبت به اقتصاد ندارد اما درد جامعه و مردم را حس می کند. او بدون آنکه به منشا علت، که تحریم های اقتصادی باشد اشاره ای کند شعار "دولت ضد تورم" را می دهد! حتی در برنامه تلویزیونی اش اعلام کرد که تورم را منفی خواهد کرد!
واقعیت آن است که او هیچ دانشی از اقتصاد ندارد و حتی به وضع اقتصاد کلان ایران هم آشنا نیست و به نظر می رسد که حتی مشاور یا افراد خبره ای هم ندارد که به سخنانش جهت بدهند. و تنها مانند مردم عوام کوچه و بازار حرف های عوامانه ای را تکرار می کند که تنها اثرش شاید گرم کردن تنور انتخابات از طریق هم نوایی با عوام ترین مردم ایران باشد.


علی اکبر ولایتی:
او تقریبا تمام عمر مفید کاری اش را در روابط بین الملل گذرانده است که هیچ ارتباطی هم با رشته تحصیلی اش -پزشکی- ندارد و تعجب برانگیز نیست که شعارهای بهبود اقتصادی اش از طریق روابط خارجی باشد. مهمترین ادعای وی برای بهبود شرایط اقتصادی آزاد کردن پولهای بلوکه شده ایران در کشور های مختلف بعد از تحریم ها و استقاده از موقعیت استراتژیک ایران در منطقه است. در اصل او ادعا می کند که می تواند با بهبود دیپلماسی خارجی چرخ اقتصاد را بچرخاند.
شاید اگر پرونده هسته ای و روابط خارجی ایران در اختیار رییس جمهور بود او می توانست از این مسیر کمکی به بهبود شرایط اقتصادی بکند اما با توجه به این نکته و اینکه او هم صرفا اطاعت گر اوامر آیت الله خامنه ای است، بعید به نظر می رسد طرح هایش در عمل قابل اجرا باشد.


سعید جلیلی:
او یکی از نتایج فکری "انقلاب فرهنگی" سال 58 و اسلامی کردن علوم و دانشگاه هاست. و علیرغم اینکه عنوان دکترا را یدک می کشد نه تنها هیچ آشنایی با علم ندارد بلکه حتی ضد آن عمل می کند و عمیقا به تصوراتش باور دارد. شعارهای اقتصادی او از شعار فراتر است و بیشتر توهم یک ذهن بیمار به نظر می رسد. شاید بشود گفت ورژن جدید و متوهم تر از احمدی نژاد است که نتایج تفکراتش اقتصاد ایران را به وضع امروز کشانده.
او مانند سایر برنامه هایش بیشتر از ارائه برنامه، انتقاد می کند و با کلی گویی و بازی با کلمات سعی در تصویر یک مدینه فاضله اسلامی و بدون در نظر گرفتن وضع موجود دارد. در بعد اقتصادی او شعار "اقتصاد صلواتی" را می دهد و می خواهد "صلوات" را جایگزین "پول" -که تصور میکند اختراع غرب است- بکند! در یک کلام او به "شیوه آخوندی" می خواهد "عدالت کمونیستی" را اجرا کند.
با توجه به خشکه مذهبی بودن و تفکرات قرون وسطایی اش بسیار برای وضع فعلی ایران خطرناک است و نه تنها بهبودی در وضع موجود پدید نخواهد آورد بلکه به احتمال زیاد ایران را به قحطی، فروپاشی و جنگ خواهد رساند. (هنوز احتمال انتخاب او را زیاد نمی دانم اما اگر به رقیبی جدی در آینده بدل شد شاید در مقاله ای جداگانه بیشتر به تفکرات او بپردازم).

هیچ نظری موجود نیست: