بشار اسد، شکست خورده در جبهه خودی


اخباری که از درگیری در شهر قصیر مخابره می شود نشانگر دو نکته جدید و مهم در سوریه است:

1 در جهت آمادگی برای مذاکرات ژنو که با توافق امریکا و روسیه انجام شده است، ظاهرا قرار است نماینده دولت بشاراسد هم شرکت داشته باشد و اساسا حمله به شهر استراتژیک قصیر تنها برای افزایش قدرت چانه زنی انجام شده است. احتمالا این حمله، برنامه ای روسی است که با مشاورت و معاونت ایران و استفاده از نیروهای حزب الله انجام شده است. توجه روسیه به افزایش قدرت چانه زنی اش (که قبل تر با پیش شرط حضور ایران بود) نشان از حساسیت و شاید سرنوشت ساز بودن این مذاکرات در آینده سوریه دارد.

2 استفاده گسترده میدانی از نیروهای وابسته به ایران و حزب الله لبنان در جنگ زمینی و بازپس گیری شهر قصیر نشان می دهد که -حداقل- نیروی زمینی بشاراسد دیگر کارایی جنگی اش را از دست داده و تنها معدودی از افسران آموزش دیده در توپخانه یا نیروی هوایی با بشار اسد همراهی می کنند و پیاده نظام جنگ را نیروهای لبنانی یا عراقی وابسته به جمهوری اسلامی تامین می کنند.

بدیهی است که بخش عمده ای از سرنوشت سوریه در زمین جنگ رقم می خورد و طرز فکر طرفین درگیر نقش مهمی در پیش بینی آینده دارد. از یک سو سنی هایی هستند که از طرف عربستان، ترکیه و سایر کشورهای عربی حمایت روحی و مادی می شوند و اعتقاد راسخ به عملشان دارند به حدی که گاهی رفتارهای ناشی از ایمانیشان از دروازه های انسانیت بیرون می رود و تعجب و واکنش همگان را برمی انگیزد مانند به دندان کشیدن قلب یک جنگجوی ارتش سوریه.

و از طرف دیگر ارتشی از انسانهای بی باور به آسمانی بودن بشاراسد یا در حداکثر شکل اعتقاد وطن پرست هستند.
حتی تزریق نیروهای شیعی حزب الله لبنان یا عراق هم چندان معادله را عوض نکرده و نخواهد کرد، چرا که اینها مزدور هستند و کمتر برای اعتقاد و بیشتر به تبعیت از دستور مافوق و پول می جنگند -آن هم در شرایط بسیار مطمئن و با حمایت کامل توپخانه ای و هوایی-. تقابل این دو نیرو بدیهی است که به پیروزی نیروهای مخالف دولت علیرغم امکانات کمتر خواهد انجامید. چرا که همین دوگانگی ماهیتی در نیروهای بشاراسد باعث اضمحلال بیشتر داخلی شان خواهد شد.
به این معنی که تتمه نیروهای وطن پرست حامی بشاراسد وقتی می بینند که باید دوشادوش سربازان خارجی بجنگند در اعتقاد به حفظ تمامیت ارضی شان سست خواهند شد چرا که در صورت پیروزی باید قسمتی از شادی و موفقیت شان را مدیون حضور بیگانگان باشند و بعدتر هم کشورشان را بیشتر جولانگاه نیروهای خارجی ببینند. از طرف دیگر همین بی اعتقادی سربازان سوری به حزب الله و دیگر نیروها واکنش آنها و تمرد از فرماندهی ایشان را بدنبال خواهد داشت.

به این دلایل با اینکه جبهه بشاراسد از نظر حجم امکانات و نیرو بسیار برتر از طرف مقابل است اما نتایج دستاوردش اندک است. و در طولانی مدت باعث فروپاشی ارتش داخلی این کشور و وابستگی به نیروهایی خواهد شد که هر لحظه امکان دارد بدلایل مختلف دیگر حضور نداشته باشند.
با وضعیت کنونی روز به روز پیروزی بشاراسد نامحتمل تر می شود و حتی پیروزی او ابتدای شکستی در جبهه خودی اش خواهد بود. گرچه به گواه تاریخ هیچگاه کشوری با اجیر کردن نیروهای خارجی نتوانسته به پیروزی یا ثبات بعد از آن برسد.

پی نوشت:

1 نکته خوب دیگری که از درگیری نیروهای حزب الله در جنگ داخلی سوریه برای ما ایرانیان مخابره می شود این است که نیروهای حزب الله به باتلاقی کشیده شده اند که بزودی آنها را بشدت مستهلک کرده و ضعیف می کند. از نظر کمی نیروهای حزب الله چندان زیاد نیستند خصوصا در مقایسه با حجم نیروهای درگیر در جنگ سوریه. استفاده از این نیروها در جنگ سوریه هم از نظر کمی (مرگ و معلولیت) و هم از نظر کیفی (غیر موجه بودن دخالت در امور داخلی کشوری دیگر به دستور ایران) باعث ضربه به حزب الله و هوادارانش خواهد شد.
شاید همانقدر که جنگ با اسراییل باعث محبوبیت این گروه در کشور لبنان و جهان عرب شد، -به حدی که توانستند نمایندهایشان را به پارلمان بفرستند،- دخالت در سوریه باعث از میان رفتن این محبوبیت خواهد شد و جایگاه آنها را متزلزل خواهد کرد. خصوصا که باعث شده اند دامنه جنگ سوریه به خاک لبنان هم کشیده شود.
بدیهی است که هرگونه تضعیف حزب الله مستقیما بر دکترین سیاست خارجی ایران تاثیر خواهد داشت و جمهوری اسلامی ناگزیر خواهد بود با طمئنینه و عقلانیت بیشتری -بدور از شعارهای رادیکال و جنگ طلب- با دنیا تعامل کند.

2 ویدئوی زیر یکی از نیروهای شورشی را نشان می دهد که بدون هراس به سمت یک تانک سوری می رود و نارنجک دستی را از لوله تانک بداخل آن انداخته و آن را منهدم می کند! (اگر سرعت اینترنتتان اجازه می دهد حتما ببینید)

هیچ نظری موجود نیست: